در اثر گسترش فضای مجازی در چند دهه اخیر یک نوع نگرش روانشناختی میان افراد انسانی شکل گرفته است که به نحوی شیوه تعاملات اجتماعی و سیاسی را تحت تأثیر قرار داده است. اساسا گسترش فضای مجازی در قالب رسانه ها، اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، اگرچه نوعی نزدیکی رفتاری، فرهنگی و سیاسی را ایجاد کرده است اما پیامدهایی نیز داشته است. از مهم ترین پیامدهای این فرآیند، کمرنگ شدن هویت های ملی در برابر هویت‌های جهانی بوده است. در واقع افراد با حضور در فضای مجازی، آن قاعده رفتاری را می آموزند که فرهنگی ترویج دهنده به ایشان انتقال می دهد. اما جهانی شدن، رسانه و شکل گیری جوامع اطلاعاتی، از ویژگی مثبتی برخوردار است که می توان از آن به عنوان فرصت حضور فرهنگها یاد کرد. حال این سؤال مطرح می شود که این فرصت چیست؟ و چه سودمندی برای هویت های ملی خواهد داشت؟ فرضیه مقاله این است که فرصت، توانایی برخورداری و استفاده خرده هویتها و فرهنگ ها از فضای مجازی به منظور باز تولید خود، در رقابت با فرهنگ های کلان وجود دارد که در عین حفظ تفاوت خویش با دیگری تعامل سازنده نیز داشته باشند. در این مقاله کوشیده شده است تا با در نظر گرفتن تأثیر خرده هویت ها بر نوع زندگی اجتماعی و سیاسی در عصر گسترش فضای مجازی، از نوع خاصی از زیست خرده فرهنگ ها و هویت ها سخن آورده شود که نهایتا تقویت برابری و آزادی در جوامع نیز حاصل این تعاملات و کنش ها در فضای مجازی است. بنابراین با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی تلاش می شود ارتباط میان هویتها و فرهنگ ها با فضای مجازی توصیف و به تحلیل، تفسیر و نسبت سنجی مفاهیمی چون، هویت، فرهنگی، رسانه با سیاست در فضای زیست چندفرهنگی پرداخته شود.
 
شکل گیری احزاب و گروه‌های مجازی پدیده‌ای کاملا جدید است که بیش از یک دهه از شکل گیری آنها نمی گذرد. شگل گیری این دسته از احزاب محصول تحولاتی است که در جوامع کنونی رخ داده و تاکنون کمتر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. شکل گیری احزاب مجازی ناشی از تحولات تکنولوژیک در حوزه های ارتباطی و اطلاعاتی است که فضایی بالقوه را برای فعالیت شهروندان و سازمانها در اینترنت به عنوان مقتضی ترین فضای فعالیت سیاسی فراهم می آورد.
 
پرسش اصلی مقاله این است که رسانه‌های نوین از چه طرقی زمینه را برای شکل گیری فرایندهای جدید سیاسی و الگوهای نوظهور در جنبش های جدید اجتماعی ایجاد کرده اند؟ حزب مجازی به گروهی حرفه ای با هدف سیاسی اطلاق می شود که نه تنها شیوه هایی اجرایی (نظیر انتخابات درونی و یا پار گیری حزبی و...)، مدیریتی (نظیر اعمال خط مشی های حزبی و ...) را انجام می دهد، بلکه حضور سیاسی خود آن عمدتا بر پایه اقتضائات سیاسی جدید نظیر ائتلافات متغیر سیاسی، فعالیت منفرد سیاسی، بهره گیری از اینترنت در پاسخ به تبدیل آن به عنوان مهم ترین ابزار ارتباطی در میان شهروندان، کاستن اهمیت تمایز میان اعضاء و حامیان و جذاب تر شدن فعالیت سیاسی احزاب اکثریت و اقلیت به واسطه تلاش برای حضور هر چه مؤثرتر در اینترنت است. بنابراین به نظر می رسد اینترنت افراد را بیش از گذشته وارد عرصه عمومی کرده است. فقدان پژوهش های علمی در این زمینه موجب شده است تا کمتر ادراک صحیحی از چگونگی شکل گیری فرایندهای جدید سیاسی و الگوهای نوظهوری که در جنبش های جدید اجتماعی سر برآورده است، وجود داشته باشد. در این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی بهره گرفته می شود. هم چنین اینترنت به عنوان عاملی تسریع کننده به فرایندهای مردم سالاری و تقاضای مشارکت سیاسی و اجتماعی شتاب بخشیده است. در این زمینه افرادی چون رینگولد، بیکر و باربر از نوعی جدید از دموکراسی به نام «دموکراسی ارتباطی» سخن می گویند که منظور از آن حضور و نفوذ فوق العاده رسانه‌های نوین ارتباطی در حیات سیاسی و ملزومات دموکراسی مانند انتخابات میباشد، چرا که شهروندان می توانند گزینش سیاسی خود را در مورد مسائل جامعه و حکومت با بهره گیری از وسایل ارتباطی انجام دهند.
 
به عنوان نمونه، در طول دهه های گذشته، مطالعه احزاب سیاسی از سوی پژوهشگران سیاسی با دغدغه های مهمی نظیر بررسی رفتارهای انتخاباتی، نظریه های رقابت، ساختار ائتلاف های حزبی، تحلیل سیاستگزاری، شکل گیری روندهای تمرکزگرایی سازمان حزبی، و... همراه بوده است؛ اما تاکنون مسأله بررسی احزاب مجازی و بازخوانی فعالیت های آنها در دستور کار پژوهشگران این حوزه نبوده است. تحولاتی که در حوزه های مختلف تکنولوژیک به خصوص در حوزه تکنولوژی های ارتباطی - مجازی رخ داده است، موجب اهمیت یافتن کنش های سازمان یافته سیاسی در فضاهای مجازی شده است که بیش از هر مؤلفه دیگری در فضای کنونی نقش آفرینی می کنند. فقدان پژوهش های علمی در این زمینه موجب شده است تا کمتر ادراک صحیحی از چگونگی شکل گیری فرایندهای جدید سیاسی و الگوهای نوظهوری که در جنبش های جدید اجتماعی سر برآورده است، وجود داشته باشد. در این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی بهره گرفته می شود.
 
مفهوم «جامعۀ نمایش» آن گونه که «گی دیور» تعریف می کند، جامعه ای رسانه ای و مصرفی را توصیف می کند که پیرامون محور تولید و مصرف تصویر، کالا و رخدادهای صحنه ای و نمایشی سازمان یافته است. از سوی دیگر رسانه ها نیز در این جامعه، رسانه‌های نمایشی نام می گیرند؛ آنها تمامی حوزه های زندگی انسان از جمله هویت فردی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهند. با توجه به جایگاه انکارناپذیر رسانه ها و فن آوری های نوین اطلاعاتی در فرایند جامعه پذیری شهروندان به نظر می رسد در عصر رسانه‌های نمایشی، مخاطبان تبدیل به بازیگران زندگی خود می شوند و از متون و نمایش های دیکته شده توسط کارگردانان در مسائلی چون مد، لباس و سبک زندگی پیروی می کنند. از سوی دیگر اینترنت این موقعیت را فراهم می کند تا کاربران آن با پنهان داشتن هویت واقعی خود در فضای مجازی، هویت خود را همسان با آنچه که نمایش ها برای آنها به عنوان هویت ایده آل بازنمایی می کنند، بازسازی کنند. سؤال پژوهش این است که آیا در جامعه ای که مصرف تصاویر و تولیدات رسانه ای گسترش یافته است جامعه نمایشی، فرایند شکل گیری هویت افراد نیز تحت تأثیر قرار می گیرد؟ این پژوهش به روش مروری و مطالعات نظری انجام می شود:
 
١- به نظر می رسد رسانه‌های نمایشی هویت مخاطبان خود را به صورتی جهت دار و در جهت منافع صاحبان رسانه ها بازسازی می کنند.
 
۲- به نظر می رسد مخاطبان رسانه‌های جمعی به صورتی منفعل از این رسانه ها تأثیر می پذیرند و از زندگی و هویت واقعی خود بیشتر فاصله می گیرند.
 
منبع: فضای مجازی و هویت، دکتر شقایق حیدری، انتشارات تمدن ایرانی، چاپ دوم، تهران، 1394